ترجمه مقاله

فینگیلی

لغت‌نامه دهخدا

فینگیلی . (ص ) در تداول عامه ، کوچک . ریزه . فنغلی . فنقلی . فسقلی . (یادداشتهای مؤلف ). || (اِ) نیز نام کوچکترین ریگ است از سه ریگ ، که در بازی یکی از آنها را در دست پنهان کنند و از دیگری پرسند: گاو، گوساله یا فینگیلی ؟ یعنی : کدام سنگ در دست من است ؟ (یادداشتهای مؤلف ).
ترجمه مقاله