ترجمه مقاله

قادش

لغت‌نامه دهخدا

قادش . [ دِ ] (اِخ ) شهری از شهرهای حصاردار نفتالی در جلیل که هم بلاویان جرشونی داده شد. (یوشع 20:7 و 21:23 و اول تواریخ ایام 6:76) و از آن پس شهر بست گردید. (یوشع 20:7) و مسکن باراق بود. (داود 4:6). و دبوره دو سبط ربولون و نفتالی را در آنجا جمع کرد. (داود4:6 و 10 و 11). و تغلث فلاسر آن را در مدت سلطنت فقح مفتوح ساخت . (دوم پادشاهان 15:29). واقعه یوناتان مکابیوس و دیمتریوس هم در نزدیکی آنجا اتفاق افتاد. (امکابیان 11:63). فعلاً قادش همان قریه ٔ قادش است که به مسافت ده میل به شمال صفه و چهار میل غربی حوله واقع است . و موقع بسیار نیکو و خوش منظر دارد و در جنوب مرج عیون و حوله واقع میباشد. و در اطرافش خرابه ها و آتشکده های بسیار است . (قاموس کتاب مقدس ص 683).
ترجمه مقاله