ترجمه مقاله

قاراب

لغت‌نامه دهخدا

قاراب . (اِخ ) دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد. در 25000گزی شمال آقکند و 13500 گزی شوسه ٔ هروآباد به میانه واقع است . سرزمین آن کوهستانی و هوای آن معتدل است . 234 تن سکنه دارد. آب آن از دو رشته چشمه و محصولات آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و گلیم بافی است . راه مالرو دارد. در دو محل نزدیک به هم به نام قاراب بالا (علیا) و پائین (سفلی ) مشهور است . قاراب بالا 177 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ترجمه مقاله