ترجمه مقاله

قارة

لغت‌نامه دهخدا

قارة. [ رَ ] (ع اِ) کوه کوچک مستدیر. و اصمعی گوید از جبل کوچکتر است . (معجم البلدان ). کوهک خردجدا از کوهها. || سنگ بزرگ . || سنگ سیاه . || پشته و زمین که در آن سنگریزه های سیاه باشد. ج ، قار، قارات ، قور قیران . || بانگ که بس بلند بود. (ناظم الاطباء). || خرس ماده . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). || زفت تر. || عضله . (بحر الجواهر).
ترجمه مقاله