ترجمه مقاله

قارنان

لغت‌نامه دهخدا

قارنان . [ رُ ] (اِخ ) پسر قارن . (ولف ص 619). منسوب به قارن :
سوی راست جای فریبرز بود
بکتماره ٔ قارنان داد زود.

فردوسی (شاهنامه ٔ بروخیم ج 5 ص 1328).


ترجمه مقاله