ترجمه مقاله

قاشوره

لغت‌نامه دهخدا

قاشوره . [ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث قاشور. خشکسالی که زیان رساند و رندد و پوست برد هر چیزی را. (منتهی الارب ). || بدفال . || نامبارک . || اسب که در میدان از پس همه ٔ اسبان آید. (آنندراج ). رجوع به قاشور شود.
ترجمه مقاله