ترجمه مقاله

قاضی الجن

لغت‌نامه دهخدا

قاضی الجن . [ ضِل ْ ج ِن ن ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن علاثةبن مالک کلابی حرانی عقیلی ، مکنی به ابوالیسیر. از اهل حران بوده و در زمان مهدی عباسی (158 - 169 هَ . ق .). به قضاء سمت شرقی بغداد منصوب و از اوزاعی و نظائر وی روایت کرده و عبداﷲبن مبارک نیز از وی روایت میکند. پس از تصدی امر قضاوت سفیان ثوری که از یاران وی بوده از او اعراض کرده و اذن ملاقاتش نیز نمیداده تا آنکه روزی بعد از اصرار تمام به واسطه ٔ عماربن محمد خواهرزاده ٔ سفیان پیش او رفته لکن سفیان نخست توجهی بدو نکرده و عاقبت بدو گفت یا ابن علاثة آیا تحصیل علم کردن تو فقط برای این (شغل قضاء) بود. و اﷲ اگر یک درهم ماهی خریده و در کوچه های کوفه ماهی فروشی میکردی بهتر از این شغل بودی . مؤلف تاریخ بغداد او را با وثاقت ستوده و گوید قاضی جن گفتن او برای آن بوده که در میان حران و حصار مسلمة چاهی بوده که هر کس از آب آن میخورد جن زده شده و غشوه اش عارض میگشت تا آنکه محمدبن عبداﷲ بر سر آن چاه ایستاده و جن را خطاب کرد و گفت : ای گروه جن ما درمیان شما و انسان بدین روش قضاوت نمودیم که این چاه روزها مال انسان و شبها از آن شما باشد. بعد از آن هر کسی که در روز از آب آن چاه میخورد دیگر آسیبی نمیدید. وی به سال 168 هَ . ق . یا در حدود 163 وفات کرد. (تاریخ بغداد ج 5 ص 388) (ریحانة الادب ج 3 ص 264).
ترجمه مقاله