ترجمه مقاله

قاقله ٔ کبار

لغت‌نامه دهخدا

قاقله ٔ کبار. [ ق ُ ل َ / ل ِی ِ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قاقله ٔ کبار را قاقله ٔ ذکر و هیل ذکر و قاقله ٔزنجی و به هندی بری الایچی نامند و آن ثمر درختی است بقدر دو سه ذرع و یک ساق دارد و برگ آن شبیه ببرگ انار و ریحان و گل آن سفید ریزه مایل بسرخی شبیه به گل باقلا و ثمر آن صنوبری شکل مثلث غیرمتساوی الاضلاع بمقدار یک بند انگشت و کوچکتر و بزرگتر از آن ، و پوست آن اغبر تیره و سه پارچه پیوسته بهم و اندک ضخیم خشن با خطوط طولانی و در طرف پائین جای اتصال بشاخ قمعی و برآمدگی و چون خشک گردد پوست آن بعضی خودبخود و یا با اندک صدمه جدا گشته دانه های آن برآید و تخم آن شبیه به تخم حرمل و خوشبو و فی الجمله شبیه به رائحه ٔ کافور و با اندک حدت و در تازگی با رطوبت لزجه ٔ شیرین طعمی و بعد خشکی زائل گردد و قوت آنچه در غلاف است تا نهایت دو سال باقی میماند پس طعم و رائحه ٔ آن زائل وقوت آن باطل میگردد و آنچه از غلاف برآمده تا یک سال و انطاکی نوشته که برگ آن عریض است و حکیم میرمحمد عبدالحمید در حاشیه ٔ تحفه نوشته که برگ آن شبیه به برگ جوار یعنی ذرت است سبز تیره وطول آن بقدر یک شبر و نیم و عریض بقدر سه چهار انگشت گل و ثمر آن در اسفل ساق آن میروید و گل آن شبیه به گل باقلا است و از دیگری نیز چنین شنیده شده و طول برگ آن را تا دو شبر گفته اند. طبیعت آن گرم در اول و خشک در دوم ، افعال وخواص آن مفرح و مقوی معده و هاضم طعام و محرک جشا وحابس بطن ، خصوص بریان کرده ٔ آن و در بعضی طبایع این الذ و انفع از صغار آن است و بیشتر با برگ تانبول یعنی پان میخورند و دیگر در ادویه و سنونات و غیره بمصرف می آید و داخل طعام نمیکنند و سنون پوست کوبیده ٔ آن و بدستور دانه ٔ آن مقوی لثه و مانع قلاع دهان و گویند مضر امعاء. مصلح آن کتیرا مقدار شربت آن تا دو مثقال ، بدل آن قاقله ٔ صغار است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
ترجمه مقاله