ترجمه مقاله

قاق

لغت‌نامه دهخدا

قاق . (ترکی ، اِ) قدید. (برهان ). گوشت خشک کرده که آن را بریان کرده میخورند. (آنندراج ). || (ص ) خشک . (برهان ). || (اِ) میوه ٔ خشک که هسته ٔ آن را درآورده بخشکانند. (کاشغری ج 2 ص 225 و ج 3 ص 116 از حاشیه ٔ برهان چ معین ). || در لغت ابن مهنا ص 171 آمده که از اسبهای مسابقه آن را که پیش می افتد باشلق و آن را که عقب میماند قاق گویند. (نداب 3:7 ص 18 از حاشیه ٔ برهان چ معین ). || آب باران راکد در یک محل . (جغتائی ص 806 از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
ترجمه مقاله