قالب زدن
لغتنامه دهخدا
قالب زدن . [ ل َ/ ل ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در قالب آوردن :
حکیمی که جام لبالب زده
رسیده به اسرار و قالب زده .
|| دروغ گفتن . جعل کردن .
حکیمی که جام لبالب زده
رسیده به اسرار و قالب زده .
ملاطغرا (از آنندراج ).
|| دروغ گفتن . جعل کردن .