ترجمه مقاله

قانی

لغت‌نامه دهخدا

قانی . (ع ص ) سخت سرخ . (منتهی الارب ). بسیار سرخ . (آنندراج ). سرخ بغایت . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). سرخ سیر: احمر قانی و قان ؛ سخت سرخ . (منتهی الارب ) :
تو در روز هیجا سویدای جنگی
بکردی بشمشیر حمرای قانی .

منوچهری .


در این لفظ بسیار تردد است ظاهراً توافق لسانین باشد میان عربی و ترکی . (آنندراج ).
ترجمه مقاله