ترجمه مقاله

قبادی

لغت‌نامه دهخدا

قبادی . [ ق ُ ] (اِخ ) نام دهستانی است که ییلاق طایفه ٔ قبادی است محدود است از طرف شمال به دهستان جوانرود از طرف جنوب و باختر به دهستان باباجانی از طرف خاور به دهستان ولدبیگی . طول دهستان در حدود 15 وعرض آن 10 کیلومتر است . دهستان قبادی در طول دره ای واقع شده شامل چهار دِه به نام : صید عالی ، بانی بران ، زلان ، چشمه نسار در قسمت پایین دره و مزارع و چشمه سارهای نهر آب در قسمت علیای دره واقع و به خوش آب و هوائی معروف است . مرکز بخشداری تابستان در چشمه بیله تاب و نهرآب است . ایستگاه اتومبیل در چشمه گزنه است .تابستان همه روزه اتومبیل بین کرمانشاهان و نهرآب رفت و آمد مینماید. تابستان در حدود 500 خانوار از ایل قبادی در اطراف چشمه های مشروحه ٔ زیر ساکن می شوند. بیله تاب ، گزنه ، مله ترشک ، کانی چرمی ، باباجان ، بوزه ، چاله پهن و سه یاران . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ترجمه مقاله