قبیده
لغتنامه دهخدا
قبیده . [ ق ُ ب َ دَ / دِ ] (اِ) نام حلوائی است . قبیطه معرب آن است . (آنندراج ) :
تا سرین از فرق ، نعمت خانه ٔ انگیز بین
لب قبیده بوسه شفتالو وپستان همچو نار.
رجوع به قبیته و قبیطاء شود.
تا سرین از فرق ، نعمت خانه ٔ انگیز بین
لب قبیده بوسه شفتالو وپستان همچو نار.
ملافوقی یزدی (از آنندراج ).
رجوع به قبیته و قبیطاء شود.