ترجمه مقاله

قتر

لغت‌نامه دهخدا

قتر. [ ق َ ت َ ] (ع مص ) بخور کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). قتر قتراً. (منتهی الارب ). || بلند گردیدن و منتشر شدن بو. (منتهی الارب ) (آنندراج ): قترت القدر قتراً. (منتهی الارب ). بلند گردیدن بوی گوشت و بخور و جز آن . (از اقرب الموارد). رجوع به قَتْر شود.
ترجمه مقاله