ترجمه مقاله

قثمة

لغت‌نامه دهخدا

قثمة. [ ق ُ م َ ] (ع مص ) پلیدی آلوده شدن . قَثَم . (منتهی الارب ). || خاکسترگون شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) خاکسترگونی . (منتهی الارب ). الغبرة من الالوان . (اقرب الموارد). || پلیدی و پیخال آلودگی . (منتهی الارب ). اللطخ بالجعر. (اقرب الموارد). رجوع به قثم شود.
ترجمه مقاله