قداملغتنامه دهخداقدام . [ ق َدْ دا ] (ع اِ) پیش . خلاف وراء. (منتهی الارب ). || شتر گشن . || سرآمد مردم در شرف . || پادشاه . (منتهی الارب ). ملک . (اقرب الموارد). || مهتر قوم . (منتهی الارب ). سید. (اقرب الموارد).