ترجمه مقاله

قدس

لغت‌نامه دهخدا

قدس . [ ق ُ ] (ع اِمص ) پاکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان قرآن جرجانی ترتیب عادل ) :
این پرده گر نه عرش مجید است پس چرا
ارواح قدس را قدم اندر میان اوست .

خاقانی .


در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غمست .

محتشم کاشانی .


- عالَم ِ قدس ؛ عالَم ِ مجرّدات :
توئی آن گوهر پاکیزه که در عالَم قدس
ذِکرِ خیرِ تو بُوَد حاصِل تسبیح ِ مَلَک .

حافظ.


|| حظیرةالقدس ؛ بهشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قُدس شود. || (مص ) پاک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله