قدوعلغتنامه دهخداقدوع . [ ق َ ] (ع ص ) بازایستاده از بانگ و فریاد. || ریزان بر چیزی . || اسب که حاجت آید او را به عنان زدن تا بازایستد. || مرد خوار رانده و ترک داده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).