ترجمه مقاله

قذاف

لغت‌نامه دهخدا

قذاف . [ ق ِ ] (ع اِ) آنچه به پنجه گیرند به اندازه ٔ پری که کف پس اندازد آن را. (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه به دست گیرند به اندازه ای که کف را پر کنند و دور اندازند. (ناظم الاطباء). || آنچه به دست برداشتن توانی و بیندازی آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گلوله ٔ توپ . (المنجد). || (اِمص )تیزی رفتار. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ص ) ناقة قِذاف ؛ ناقة قاذف . (منتهی الارب ). متقدمة من سرعتها ترمی بنفسها امام الابل فی سیرها. (اقرب الموارد). رجوع به قاذف شود. || (اِ) ج ِ قُذفَة. (منتهی الارب ): کان ابن عمر لایصلی فی مسجد فیه قذاف . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله