ترجمه مقاله

قذی

لغت‌نامه دهخدا

قذی . [ ق َ ذا ] (ع اِ) خاشاک . || خاشاک چشم . || خاشاک که در شراب افتد. || ریم و خون که از زهدان ناقه و جز آن رود پیش و پس زادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِمص ) خواری و ستم . (منتهی الارب ). گویند: هو یغضی علی القذی ؛ او خاموش میماند در خواری و ستم . (منتهی الارب ). || (مص ) بیرون انداختن چشم خاشاک و خم را. || سپیدی افکندن بز از زهدان هنگام خواهانی گشن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله