ترجمه مقاله

قراجری

لغت‌نامه دهخدا

قراجری . [ ق َ ] (اِخ ) نام غلامی است ترک که به تیمورتاش بن چوپان شباهت داشت و امیر شیخ حسن بن تیمورتاش هنگامی که تیمورتاش پدرش در سفر مصربود [ به سال 738 هَ . ق . ] به فکر جهانگیری افتاد و قراجری را که مملوک حاجی حمزه بود احضار کرد و به وی جامه های شاهانه پوشانید و در رکاب او پیاده به راه افتاد تا مردم را بدین وسیله فریب داده بسلطنت برسد ولی قراجری خود به فکر استقلال افتاد و در فرصتی که پیش آمد باکارد به شیخ حسن حمله کرد امیرشیخ حسن سرانجام به گرجستان گریخت . و به شاهزاده ساتی بیک پیوست و به سال 739 ساقی را به شاهی برگزید قراجری با خویشان خود به بغداد گریخت . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 227، 228).
ترجمه مقاله