ترجمه مقاله

قرارگاه

لغت‌نامه دهخدا

قرارگاه . [ ق َ ] (اِ مرکب ) مسکن و منزل و خانه و مأوا. جایی که در آن قرار گیرند. جای استراحت و آرامش . آرامگاه . آنجا از خانه که محل استراحت و آرامش است . (ناظم الاطباء) :
اقبال مطیع و بخت منقاد
آمد به قرارگاه میعاد.

نظامی .


روزی که از این قرارگاهت
تدبیر بود به عزم راهت .

نظامی .


هر روز مسافری ز راهی
کردی بر او قرارگاهی .

نظامی .


ترا به کوی اجل هم قرار خواهد بود
قرارگاه تو دارالقرار خواهد بود.

سعدی .


ترجمه مقاله