ترجمه مقاله

قراض

لغت‌نامه دهخدا

قراض . [ ق ِ ] (ع مص )مقارضة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پاداش دادن . (منتهی الارب ). کیفر دادن و آن در کار بد و گفتار بدی است که انسان به رفیق خود بگوید. (از اقرب الموارد). || به شرکت تجارت کردن از مال غیری . (منتهی الارب ). مضاربه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) خراج و عشور بر مال . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله