ترجمه مقاله

قراچوری

لغت‌نامه دهخدا

قراچوری . [ ق َ ] (ترکی ، اِ) قراچولی . شمشیر. || (ص ) شمشیردار. || شمشیرزن . (ناظم الاطباء). و به جای رای قرشت لام هم نوشته بودند که قراچولی باشد. (برهان ).
ترجمه مقاله