ترجمه مقاله

قرت

لغت‌نامه دهخدا

قرت . [ ق ُ ] (اِ) یک دم آب . (غیاث ). جرعه . (ناظم الاطباء).
- امثال :
هنوز دو قرت و نیمش باقی است ؛ درباره ٔ کسی گویند که هرچه خورد سیر نگردد. و رجوع به امثال و حکم دهخدا ذیل «دو قرت » شود.
ترجمه مقاله