ترجمه مقاله

قرحان

لغت‌نامه دهخدا

قرحان .[ ق ُ ] (ع اِ) نوعی از سماروغ است . || (ص ) شتر آبله ریزنارسیده و خارش نادیده . || کودک که او را هنوز جدری برنیامده باشد. واحد و تثنیه و جمع در وی یکسان است . || مرد آبله ریزه رسیده . از لغات اضداد است . || انت قرحان من الامر؛ ای خارج . || آنکه گاهی کارزار نکرده و با مبارزان در رزمگاه حاضر نشده . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله