ترجمه مقاله

قرعاء

لغت‌نامه دهخدا

قرعاء. [ ق َ ] (ع ص ) مؤنث اقرع . زن کل که موی سر او به علتی ریخته باشد. || (روضة...) مرغزار بی گیاه . (منتهی الارب ). رجوع به اقرع شود. || انگشت تباه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) سختی و بلا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قرع . (منتهی الارب ). || صحن خانه . || برسوی راه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله