ترجمه مقاله

قرف

لغت‌نامه دهخدا

قرف . [ ق َ ] (ع ص ) سخت سرخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || لایق و سزاوار. (منتهی الارب ). || (اِ) درختی است که بدان پوست پیرایند، یا آن عزف و غلف است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خنور پوست شتر و گاو که آن را به پوست انار پیرایند و در وی قلیه با توابل پخته یختی نهند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله