ترجمه مقاله

قرف

لغت‌نامه دهخدا

قرف . [ ق َ رَ ] (ع مص ) نزدیک آمدن بیماری . || بازگردان شدن . و فی الحدیث : ان قوماً شکواالیه علیه السلام وباء ارضهم فقال تحوّلوا فان ّ مِن القرف التلف . (منتهی الارب ). || (اِمص ) اسم است مقارفة را به معنی آمیزش . || آمیزش وباء و عدوی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || تهمت . || نکس در مرض . (اقرب الموارد). || بیماری است که شتر را بکشد. || (ص ) زمین تب آور یا بسیارتب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || لایق و سزاوار. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله