ترجمه مقاله

قرقوس

لغت‌نامه دهخدا

قرقوس . [ ق َ رَ ] (ع اِ) زمین هامون سفت نرم ستبر بی گیاه . و گاه است که بیرون آمده است از او آب سوزنده ٔپلیدی که گویا پاره ای آتش است و بلند و آرمیده میباشد. (شرح قاموس ). بیابان فراخ درشت تابان بی گیاه برآمدنگاه آب گرم پلید، گویا پرکاله ٔ آتش است . || کلمه ای است که بدان بزغاله ای را وقت توبره نمودن خوانند، و نیز سگ را بدان خوانند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله