ترجمه مقاله

قروتی شدن

لغت‌نامه دهخدا

قروتی شدن . [ ق ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بر هم خوردن . (آنندراج ) (بهار عجم ). صورت نگرفتن کاری . (چراغ هدایت ).
- قروتی شدن معامله ؛ بر هم خوردن کار. (آنندراج ) (بهار عجم ) : بهادران چون دیدند معامله قروتی شد برمالیدند. (آنندراج ) (بهار عجم ، از نعمت عالی که درباره ٔ محاصره ٔ حیدرآباد گفته است ).
ترجمه مقاله