ترجمه مقاله

قرور

لغت‌نامه دهخدا

قرور. [ق ُ ] (ع مص ) ثبات و قرار ورزیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آرمیدن . (منتهی الارب ). || خنک گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).روشن چشم گردیدن . (ترجمان ترتیب عادل ). || سپری شدن گریه . || دیدن آنچه آرزوی دیدن آن را دارند. (منتهی الارب ). گویند: قَرَّت ْ عَینُه ُ قروراً و قرةً [ ق َرْ / ق ُرْ رَ ]؛ خنک گردید، سپری شد گریه ، یا دید آنچه آرزوی آن داشت . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله