ترجمه مقاله

قز

لغت‌نامه دهخدا

قز. [ ق َزز ] (ع مص ) برجستن و ترنجیدن و در هم شدن و فراهم آمدن جهت برجستن . (منتهی الارب ). وثوب و انقباض برای وثوب . (اقرب الموارد). فعل آن از باب ضرب و نصر است . (منتهی الارب ). || سر باززدن از چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله