ترجمه مقاله

قسوط

لغت‌نامه دهخدا

قسوط. [ ق ُ ] (ع مص ) بیداد کردن . (ترجمان ترتیب عادل ).جور و بیدادی کردن و از حق بازگردیدن . || پریشان و پراکنده نمودن چیزی را. (منتهی الارب ). قَسْط. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَسْط شود. || خشک شدن و راست شدن استخوان ستور. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَسَط شود.
ترجمه مقاله