ترجمه مقاله

قشو

لغت‌نامه دهخدا

قشو. [ ق َش ْوْ ] (ع مص ) پوست باز کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قشا الحَیَّةَ قشواً؛ پوست باز کرد از مار (منتهی الارب )، نزع عنها لباسها. (اقرب الموارد). || برکندن پوست از درخت و جز آن و دست فرومالیدن بر آن تا برگش فروریزد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قشا العود؛ قشره و خرطه . (از اقرب الموارد). || مالیدن و مسح کردن روی . (منتهی الارب ). مسح کردن روی . (منتهی الارب ): قشا الوجه ؛ مسحه . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله