قصاب
لغتنامه دهخدا
قصاب . [ ق َ ] (از ع ، ص ، اِ) قَصّاب است که در ضرورت شعری مخفف آمده است :
گوسفندان که بروننداز حساب
زَانبهیشان کی بترسد آن قصاب ؟
رجوع به قَصّاب شود.
گوسفندان که بروننداز حساب
زَانبهیشان کی بترسد آن قصاب ؟
مولوی .
رجوع به قَصّاب شود.