قضاعةلغتنامه دهخداقضاعة. [ ق ُ ع َ ] (ع اِ)سگ آبی . || یوز. || گرد و غباردقیق و باریک و تنک از هر چیزی . || خاک که از بن دیوار ریزد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).