ترجمه مقاله

قعص

لغت‌نامه دهخدا

قعص . [ ق َ ] (ع مص ) بر جای کشتن کسی را. || مردن بر جای بی نقل و جنبش . گویند: فلان مات قعصاً؛ اذا اصابته ضربة او رمیة فمات مکانه .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گول زدن . گویند: قعص زیداً المال ؛ اغتره . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله