ترجمه مقاله

قعفزة

لغت‌نامه دهخدا

قعفزة. [ ق َ ف َ زَ ] (ع مص ) هر دو زانو و ران را به هم چسبانیدن و دستها گرد زانو حلقه کرده نشستن همچو کسی که به کاری فکر و اهتمام دارد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || به سخن اراده ٔ دفع کسی کردن از خود. (منتهی الارب ). گویند: قعفز له الکلام ؛ اراد دفعه عن نفسه بتهدید. (اقرب الموارد). || به گام تنگ و کوتاه رفتن . (منتهی الارب ). گویند.قعفز فی المشی ؛ مشی مشیاً ضیقاً. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله