ترجمه مقاله

قفا برنهادن

لغت‌نامه دهخدا

قفا برنهادن . [ ق َ ب َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) پس گردنی زدن : مرا قفا چند برنهاده بیرون کردند. (تاریخ طبرستان ). پیش او تظلم کرد سلام او را قفائی چند بر فرمودنهاد. (تاریخ طبرستان ). و رجوع به قفا خوردن شود.
ترجمه مقاله