ترجمه مقاله

قفد

لغت‌نامه دهخدا

قفد. [ ق َ ف َ ] (ع مص ) با فربهی ِ دست و پای ، کوتاه انگشتان گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خمیدن سپل شتر به جانب چپ . ابوعبیده گویدقفد جز در مرد نیست . اصمعی گوید قفد آن است که سپل شتر از سوی دست یا پا به جانب چپ میل کند و اگر به جانب راست رود اصدف بود. (منتهی الارب ). ان یمیل خف البعیر الی الجانب الانسی . (اقرب الموارد). || استاده شدن بند دست ستور. (منتهی الارب ). الرسغ المنتصب المقبل علی الحافر. (اقرب الموارد). و آن از عیوب خلقیه ٔ اسب است . (از صبح الاعشی ج 2 ص 28). || دیده شدن پیش پاهای انسان از پس پاها از پشت سر. || عمامه ٔ بی شمله بستن . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله