ترجمه مقاله

قفص

لغت‌نامه دهخدا

قفص . [ ق ُ ] (ع اِ) مشتبک تودرتو. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). در حدیث است : فی قفص من الملئکة؛ ای المشتبک المتداخل بعضه فی بعض . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله