ترجمه مقاله

قفول

لغت‌نامه دهخدا

قفول . [ ق ُ ] (ع مص ) بازگشتن ازسفر. (منتهی الارب ). بازگشتن ، یا از سفر به خصوص بازگشتن . (اقرب الموارد). || بازگرداندن . (اقرب الموارد). || خشک گشتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). باریک اندام گشتن و خشک شدن . || قفل کردن در. (اقرب الموارد). || برانگیخته شدن به گشنی کردن . || اندازه کردن چیزی که چندان است . || نگاه داشتن گندم را تا به گرانی فروشند، و فراهم آوردن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله