ترجمه مقاله

قف

لغت‌نامه دهخدا

قف . [ ق ُف ف ] (اِخ ) نام یکی از وادیهای مدینه ، و اصمعی در شعر خود از آن یاد کند. (معجم البلدان ). رودباری است به مدینه . شاعری چیز دیگری را بر آن افزوده و آن را در شعر خود تثنیه آورده :
کم للمنازل من عام و من زمن
لآل اسماء فالقفین فالرکن .

؟ (از منتهی الارب ).


ترجمه مقاله