قلاج
لغتنامه دهخدا
قلاج . [ ق ُل ْ لا ] (ترکی ، اِ) به زور کشیدن کمان . (آنندراج ). ناظم الاطباء به تخفیف لام ضبط کرده و معنی کند: کشش کمان به زور و قوت . (ناظم الاطباء). || مقدار درازی هر دو دست . (آنندراج ) :
چون پنجه به قلاج زدی سوی کمانها.
|| در تداول ، پک سخت به قلیان و جز آن زدن .
چون پنجه به قلاج زدی سوی کمانها.
طغرا (از آنندراج ).
|| در تداول ، پک سخت به قلیان و جز آن زدن .