ترجمه مقاله

قما

لغت‌نامه دهخدا

قما.[ ق ُم ْ ما ] (مغولی ، اِ) زن غیرمحترمه مانند متعه وامثال آن که مرد بر سر عقدی یا محترمه ٔ خود گیرد. کنیزک . (غیاث اللغات ). قوما. زن مملوکه : این دو نوباوه ٔ خاندان سعادت اگرچه از قمااند... (ابوالفضل ناکری در شرح حال خود). سلطان بغداد خاتون را... از امیر شیخ حسن بازستانده قمای خود ساخته بود. (ذیل حافظ ابرو رشیدی ). اوکتای قاآن را خاتون بسیار بوده اند و شصت قما داشته . (جامعالتواریخ بلوشه ص 3). || نام دوایی که برای فزونی قوه ٔ باه بکار آید و به هر دو معنی ترکی است . (غیاث اللغات بنقل از لطایف ).
ترجمه مقاله