ترجمه مقاله

قمحة

لغت‌نامه دهخدا

قمحة. [ ق ُ ح َ ] (ع اِ) زعفران . || سپیچه که بر شراب افتد. || ورس . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قمحان شود. || مقدار یک دهان از پِست وجز آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک کف از داروها که در آب کنند و فرق آن با سفوف آن است که سفوف داروی بی آب و خشک باشد. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله