قمصلغتنامه دهخداقمص . [ ق َ م َ ] (ع اِ) مگس ریزه که بر آب باشد یا پشه ریزه بر آب ایستاده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (فهرست مخزن الادویة). یکی آن قمصه است . (از اقرب الموارد). || چوزه ٔ ملخ که از تخم برآید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).