قمطرة
لغتنامه دهخدا
قمطرة. [ ق ِ م َ رَ ] (ع اِ) قمطره . جای شکر. قمطر. (مهذب الاسماء) :
مهتر بود خزانه ٔ زرّ تو از خزر
بهتر بود قمطره ٔ عطر تو از قمار.
قطره ٔ کوثر و قمطره ٔ قند
از شکرهای لفظ او اثر است .
|| کتاب دان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ). کوتاه بالای پهن . (اقرب الموارد).
مهتر بود خزانه ٔ زرّ تو از خزر
بهتر بود قمطره ٔ عطر تو از قمار.
منوچهری .
قطره ٔ کوثر و قمطره ٔ قند
از شکرهای لفظ او اثر است .
خاقانی .
|| کتاب دان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ). کوتاه بالای پهن . (اقرب الموارد).