ترجمه مقاله

قندک

لغت‌نامه دهخدا

قندک . [ ق َ دَ ] (اِ) چراغ کم فروغی که عیاران دارند. (آنندراج ) (بهار عجم ) : بزودی قندک عیاری برافروزند که در این سردابه بوی نفسی و نشان کسی هست . (ظهیرای تفرشی ). || قسمی سیب کوچک و نرم و سپید و معطر و پیش رس . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله